وبلاگ :
شــبــانــه
يادداشت :
قلب
نظرات :
2
خصوصي ،
10
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
م
اشك ماهي حيات
چشم هايش پر از اشک بود، به آسمان نگاهي کرد گفت : خدا را شکر اين شکسته هاي دل من بود که بدرد خورد، روي زمين نشست و تکه هاي تنگ بلورين را جمع کرد ، در اين هنگام ماهي را ديد که داشت جان مي داد ، دستهايش را به هم نزديک کرد در همين حين قطرات باران به کمکش شتافتند و در ميان دستان او برکه اي زيبا متولد شده بود قدمهايش را سريعتر کرد تا ماهي را به سرچشمه ي حيات برساند .
خودم نوشتم