روزگار باز داري چوب لاي چرخم مي زاري
روزگار باز راري سر به سر اوقات تلخم مي زاري
روزگار اين دفعه رو وا نميرم
يا بايد حق و حسابم و بدي
يا به اين مفتي ها بهت راه نمي دم
روزگار كاري نكن كه تار و مارت بكنم
كه فقط با دو تا خط پيش همه بي اعتبارت بكنم
****************************************
روزگار عبد و عبيد و چاكرم
الهي قربونت برم
بدم به اين تنور ما كه سر به خاكستريه
دعواي ما حرفيه و حرفاي ما سر سريه
بدم به اين تنور ما خودت كه بهتر مي دوني
تو روزگاري و بهت نمي رسه كه زور ما
بدم به اين تنور ما همتي كن به موي مرتضي علي
كه اين دفعه زاءو به وقت زا نره
جشني به پا كنيم
گسفند قربوني ما به مجلس عذا نره