هيچ نبود
جز يک نقطه ي کوچک ميان تهي
که به اندازه ي همه ي جهان
بزرگ بود
نيمي روشن و نيمي تاريک
چيزي از آن سو به اين سو آمد و رفت
!!!چه تصوير مبهمي
جز سايه ي کوچک کلاغي
که از سايه بيرون آمد
بر خاک آفتابي چرخي زد
چند بار شکل عوض کرد
بزرگ شد_ کوچک شد
درشت شد_ ريز شد
ودوباره
به سايه فرو رفت
***
نيمي سايه و نيمي آفتاب
پرواز پرنده اي بي شکل
پرواز پرنده اي وارونه
کلمه کلمه
... تا انتها
و انتهايي که هيچ نبود
انتهايي که ابتدا بود
يک نقطه ي کوچک ميان تهي
!!که هيچ نبود
<<<<<<<<<<<<<>>>>>>>>>>>>>>>
جاري باشيد
هو........حق
درووووووووود
سلام...وبلاگ زيبايي داري ...به منم يه سري بزن و در پاسخ دادن به سوال كمكم كن ...منتظرتم ....