آن همه ناز و تنعم که خزان می فرمود

عاقبت در قدم باد بهار آخر شد

سرمایه چیز خوبی ست . برای هر کاری سرمایه لازم است . زندگی کردن هم سرمایه میخواهد . اما سرمایه ی زندگی برای هرکس یک چیز است . سرمایه ی زندگی من زخمهایم است . زخمهایم را خیلی دوست می دارم . غمهایم را خیلی دوست می دارم . برایم شیرینند . میگذارم زخمهایم آنقدر خراشم دهند تا تیزی آنها گرفته شود . تا دیگر خراشم ندهند . زخمهایم را دوست می دارم . زخمهایم سرمایه ی زندگی من هستند .

زخمهایم را دوست می دارم

شـبـانـه

نوشته های دیگران()

وقتی می رفت

وقتی به خیال خودش

می رفت یواشکی

که من نفهمم

که بی خبرم

که نمی دانم

مثلا

همه چیز را برد

یواشکی

هر چه پیشم بود از او

برد ، یواشکی

گفتم

با خودم گفتم

یواشکی

دلم را چه می کنی .... ؟

یواشکی

نوشته های دیگران()

دستم نمی رسد که در آغوش گیرمت

ای ماه، با که دست در آغوش می کنی

نوشته های دیگران()

تو هیچ عهد نبستی که عاقبت نشکستی

مرا بر آتش سوزان نشاندی و ننشستی

بنای مهر نهادی که پایدار نماند

مرا به بند ببستی ، خود از کمند بجستی

دلم شکستی و رفتی خلاف شرط مودت

به احتیاط رو اکنون که آبگینه شکستی

هر آن کس که بیندت روا بود که بگوید

که من بهشت بدیدم به راستی و درستی

عجب مدار که سعدی به یاد دوست بنالد

که عشق موجب شوقست و خمر علت مستی

نوشته های دیگران()

بستر من

صدف خالی یک تنها ییست

و

تو

چون مروارید

گردن آویز کسان دگری

نوشته های دیگران()

هر که رفت از دیده

داغی بر دل ما تازه کرد

در زمین نرم

نقش پا

نمایان می شود

                                                  دهلوی

نوشته های دیگران()

اومدنش به زندگیم

مثل یه نسیم بود

شیرین و دلچسب

مثل رویا

مثل حریر

اما

رفتنش

طوفان

بود

نوشته های دیگران()

هر روز دلم در غم تو زار ترست

وز من دل بی رحم تو بی زار ترست

بگذاشتیم ، غم تو نگذاشت مرا

حقا که غمت از تو وفا دار ترست

نوشته های دیگران()

احمقانه

عاشق شدیم

و

صادقانه

خیانت کردیم

نوشته های دیگران()

بی صدا اشک می ریخت ، که

دوستت دارم

هق هق می کرد ، که

می خواهمت

زار می زد ، که

می میرم بی تو

دوستم می داشت

می خواست مرا

می مرد بی من

و من

بی او

رفت

نوشته های دیگران()

آغوش
شراب
لب
دارکوب
پای کوبی
معرفت
زندگی
نیا یش
قا نع شدن
بهشت
[عناوین آرشیوشده]